مباحثی در رابطه با ولایت فقیه |
وقتی توصیه به تقوا میکنیم، معنایش این نیست که تقوا وجود ندارد؛ نه، بلکه توصیه به این است که اگر این دستاوردِ معنوی در ما هست، حفظ شود؛ اگر ناقص است، تکمیل و اگر مفقود است، تأمین گردد. اینطور هم نیست که توصیه کنندهی به تقوا نیاز کمتری به تقوا داشته باشد تا توصیه شونده؛ نخیر، بلکه گاهی توصیه کننده خودش به مراتب محتاجتر است به توصیه؛ اما موعظه گفتن و توصیه کردن لازم است. لذا در شرع مقدّس اسلام «تواصی» وارد است. همه باید همدیگر را توصیه و سفارش به حق، صبر و حفظ راه مستقیم الهی کنیم تا از این راه منحرف نشویم.
یبانات رهبر معظم انقلاب 1382/08/11
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در شنبه 95 تیر 26 ساعت ساعت 11:33 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، تفسیر
این مسالهی حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیهی عفاف در ایـن بیـن سـالم نگه داشته شود.
بیانات رهبر معظم انقلاب 1376/07/30
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در پنج شنبه 95 تیر 24 ساعت ساعت 5:0 عصر
برچسب ها: حجاب و عفت فاطمی، اخلاق و تربیت
صِرف کنـار هم قـرار گرفتن جسمها در نمـاز، بـرای پیغـمبر مایـهی شرف است؛ بـرای امّت اسلامی مایهی اعزاز و احترام است.
بیانات رهبری 1393/10/19
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در پنج شنبه 95 تیر 17 ساعت ساعت 11:51 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
اگر معصیتى از کسى مطّلع شوى، از براى خدا بر او غضبناک گردى، و به محض رضاى خداى تعالى اظهار غضب خود نمائى، و نام آن شخص و معصیت او را ذکر کنى. و بسیارى از مردم، از مفسده این دو قسم غافل اند و چنان پندارند که ترحم و غضب هرگاه از براى خدا باشد ذکر اسم مردم ضرر ندارد. و این، خطا و غلط است، زیرا همچنان که رحم و غضب از براى خدا خوب است، غیبت مردمان حرام و بد است، و مجرّد ترحم یا غضب باعث رفع حرمت آن نمى گردد. و بسا باشد که از براى غضب کردن، بواعث دیگرى نیز باشد که نزدیک به یکى از اینها که مذکور شد بوده باشد. و فساد آنها نیز از آنچه مذکور شد معلوم مى شود.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در دوشنبه 95 خرداد 31 ساعت ساعت 11:32 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
ترحم کردن است بر کسى، زیرا مى شود که شخصى چون دیگرى را مبتلا به نقصى یا عیبى بیند دل او بر او محزون گردد و اظهار تألّم و حزن خود را نماید، و در آن اظهار صادق باشد. چنان که شخصى در نزد بعضى پست و بى اعتبار شده باشد و تو، به این جهت، محزون شده آن را در نزد دیگران اظهار نمائى.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در یکشنبه 95 خرداد 30 ساعت ساعت 11:56 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، ماه رمضان
علل و عوامل «غیبت» کردن
چنان مظنه کنى که شخصى در نزد بزرگى زبان به مذمت تو خواهد گشود، یا شهادتى که از براى تو ضرر دارد خواهد داد، بنابراین، صلاح خود را در آن بینى که: پیش دستى کنى و او را در نزد آن بزرگ معیوب وانمائى، یا دشمن خود قلم دهى. که بعد از این، سخن او در حق تو بى اثر، و کلام او از درجه اعتبار ساقط باشد. و چنین کسى خود را نزد پروردگار جبّار، ضایع و بى اعتبار خواهد کرد، به مظنّه اینکه: کسى او را در پیش مخلوقى بى اعتبار خواهد کرد. و خدا را دشمن خود مى کند، به گمان اینکه دیگرى بنده اى را دشمن او خواهد کرد. پس زهى سفاهت و بى خردى که به مرض توهّم و خیال خلاص از غضب مخلوقى در دنیا، که جزم و یقین نباشد، خود را به یقین در هلاکت آخرت مى اندازد، و حسنات خود را نقد از دست مى دهد به توقّع دفع مذمت مخلوقى به نسیه.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در شنبه 95 خرداد 29 ساعت ساعت 11:53 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، ماه رمضان
علل و عوامل «غیبت» کردن
سبب هشتم از اسباب غیبت، موافقت و همزبانى با رفیقان است، یعنى: چون هم صحبتان خود را مشغول «خبث» (پلیدی) بینى، تصور کنى که اگر ایشان را منع کنى یا با ایشان در آن خبث، موافقت نکنى از تو تنفر کنند و تو را «بدگل» شمارند. و به این جهت تو نیز با ایشان هم مشربى کنى تا به صحبت تو رغبت نمایند. و شبهه اى نیست که در این صورت، عجب احمقى خواهى بود که راضى به این مى شوى که: امر پروردگار خود را ترک کنى. و دست از رضا و خوشنودى او بردارى. و از نظر برگزیدگان درگاه او، از: ملائکه و انبیا و اولیا بیفتى، که جمعى از اراذل و اوباش از تو راضى باشند. بلکه این دلالت مى کند بر این که «عظم» (بزرگی) ایشان در نزد تو بیشتر از «عظم» خدا و پیغمبران است. و چه شک که چنین کسى مستحق و سزاوار لعن بى شمار، و عذاب روز شمار است.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در جمعه 95 خرداد 28 ساعت ساعت 5:0 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، ماه رمضان
سبب هفتم از اسباب غیبت این است که تو را نسبت دهند به امر قبیحى و خواهى قبح آن را برطرف کنى، از این جهت مى گوئى: فلان شخص این امر را نیز مرتکب شده. چنان که اگر چیز حرامى خورده باشى یا مال حرامى قبول کرده باشى گوئى: فلان عالم نیز چیز حرام خورد یا مال حرام را گرفت و او از من داناتر است. و چنانچه متعارف است که مى گویند: اگر من ربا گرفتم، فلان شخص نیز گرفت. و اگر من شراب خوردم، فلان کس نیز خورد. و شکى نیست که:
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در چهارشنبه 95 خرداد 26 ساعت ساعت 7:29 عصر
علل و عوامل «غیبت» کردن
ششمین سبب از سببهای غیبت کردن این است که امرى قبیح از کسى صادر شده باشد و آن را به تو نسبت داده باشند و تو خواهى از خود دفع کنى، گوئى: من نکرده ام و فلان کس کرده.
و علاج این، آن است که: بدانى که به غیبت آن شخص، داخل غضب الهى مى شوى. پس اگر قول تو را قبول مى کنند این عمل را از خود نفى کن و چه کار به نسبت دادن به دیگرى دارى. و اگر قول تو را قبول نمى کنند نسبت دادن آن به دیگرى را نیز از تو نخواهند پذیرفت.
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در سه شنبه 95 خرداد 25 ساعت ساعت 8:53 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
پنجمین سبب از سببهای غیبتکردن، فخر و مباهات است. یعنى: اراده کنى که فضل و کمـال خـود را ظاهـر سـازى به وسیـله پست کـردن غیر. چنـان که گــوئى: فلان کـس چیـزى نمىدانـد،یا رشـدى ندارد. یا به خیال حاضران انــدازى کـه: تـو از آن بـهتر و بالاتــرى.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در دوشنبه 95 خرداد 24 ساعت ساعت 11:50 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
دربــاره ی ما
http://www.lenzor.com/sh0985
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
موضـــوعات
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات