محقق کرکی و شاه تهماسب صفوی

 

شاه تهماسب نامه‌ای به محقق کرکی نوشته و او را چنین ستوده است:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم، چون از مؤدّاى حقیقت انتماى کلام امام صادق علیه‌السلام که:انظروا الى من کان منکم قد روى حدیثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فارضوا به حکما فانّى قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکم فمن لم یقبله منه فانّما بحکم اللّه استخفّ و علینا ردّ و هو راد على اللّه و هو علىّ حدّ الشرک لایح و واضح است که مخالفت حکم مجتهدین که حافظان شرع سید المرسلین اند با شرک در یک درجه است، پس هر که مخالفت حکم خاتم المجتهدین، وارث علوم سید المرسلین، نایب الائمة المعصومین- لازال کاسمه علیا عالیا- کند و در مقام متابعت نباشد، بى‏شائبه، ملعون و مردود در این آستان ملک آشیان مطرود است، و به سیاسات عظیمه و تأدیبات بلیغه، مؤاخذه خواهد شد. کتبه طهماسب بن شاه اسماعیل الصفوى الموسوى»1. از این حکم چنین به دست می آید که مقبوله عمر بن حنظله به عنوان یکى از مهم‏ترین دلایل فقهى ولایت‏ فقیه‏، مورد استناد شاه طهماسب قرار گرفته است.

سید نعمة الله جزائرى نوشته است که وقتى محقق کرکى نزد طهماسب آمد، وى به او گفت: «أنت أحقّ بالملک، لأنّک النائب عن الامام، و انما أکون من عمّالک، أقوم بأوامرک و نواهیک»2. وى مى‏افزاید که از محقق کرکى، فرامینى دیده است که به حاکمان ممالک محروسه نگاشته و در آن‏ها قوانین عدالت و کیفیت سلوک با رعایا را در اخذ خراج شرح داده و از آنان خواسته است تا عالمان سنى را از دیارشان بیرون کنند تا مردم را گمراه نکنند. همچنین دستور داده است تا در هر شهرى و روستایى امام جماعتى باشد تا براى مردم نماز خوانده و فقه را به آنان آموزش دهد.3

درست یکسال پیش از درگذشت یا شهادت محقق کرکى، شاه طهماسب ضمن فرمان بلندى، افزون بر آن که اطاعت از محقق کرکى را که آن زمان در نجف مى‏زیست، بر حاکمان آن نواحى واجب کرد، دستوراتى نیز درباره سیورغال‏هایى (تیول و زمینی که پادشاه به ارباب استحقاق بخشند)4 که در اختیار ایشان بود، نوشت.

افندى متن این فرمان را آورده و خاتون آبادى ضمن اشاره به این که تمامى آن را دیده است، به آن اشاره کرده است.5 بخش‏هایى از این فرمان را نقل مى‏کنیم:

اعلاى اعلام شریعت غرّاى نبوى را که آثار ظلم جهالت افزاى عالم و عالمیان از ظهور خورشید تأثیر آن زوال‌پذیر شود، از مستمدات ارکان سلطنت و قواعد کامکارى مى‏دانیم و احیاى مراسم شرع سید المرسلین و اظهار طریقه حقه ائمه معصومین که چون صبح صادق غبار ظلمت آثار بدع مخالفان مرتفع گرداند، از جمله مقدمات ظهور آفتاب معدلت گسترى و دین‏پرورى صاحب الامر علیه‌السلام می شماریم و بیشائبه منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیّت، متابعت و انقیاد و پیروى علماى دین است که به دستیارى دانشورى و دین گسترى صیانت و حفظ شرع سید المرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهى به ساحت اهتداء توانند رسید، و از یمن آثار افادات کثیر البرکاتشان، کدورت و تیرگى جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود؛ سیما در این زمان کثیر الفیضان که عالی شأنى که به رتبه ائمه هدى علیهم السلام اختصاص دارد و متعالى رتبت، خاتم المجتهدین، وارث علوم سید المرسلین، حارس دین امیر المؤمنین، قبلة الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجة الاسلام و المسلمین، هادى الخلایق الى الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع أعاظم الولاة فى الاوان، مقتدى کافة أهل الزمان، مبین الحلال و الحرام، نایب الامام علیه السلام- لازال کاسمه العالى علیّا عالیا- که به قّوت قدسیّت ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقّه نموده، علماى رفیع المکان اقطار و امصار، روى عجز بر آستانه علویش نهاده، به استفاده علوم از مقتبسان انوار مشکاة فیض آثارش سرافرازند و اکابر و اشراف روزگار سر اطاعت و انقیاد از اوامر و نواهى آن هدایت پناه نپیچیده، پیروى احکامش را موجب نجات مى‏دانند، همگى همّت بلند و نیّت ارجمند مصروف اعتلائشان و ارتقاء مکان و ازدیاد مراتب آن عالى شأن است؛ مقرّر فرمودیم که سادات عظام و اکابر و اشراف فخام و امراء و وزراء و سایر ارکان دولت قدسى صفات، مومى الیه را مقتدى و پیشواى خود دانسته در جمیع امور، اطاعت و انقیاد به تقدیم رسانیده، آنچه امر نماید مأمور و آنچه نهى نماید منهى بوده؛ هر کس را از متصدیان امور شرعیه ممالک محروسه و عساکر منصوره عزل نماید، معزول و هر که را نصب نماید، منصوب دانسته، در عزل و نصب مزبورین، به سند دیگرى محتاج ندانند؛ و هر کس را عزل نماید، مادام که از جانب آن متعالى منقبت منصوب نشود، نصب نکنند [پس از آن به برخى از سیورغالات ایشان و بخشودگى آن‏ها از انواع مالیات‏ها و بازرسیها اشاره شده و در ادامه آمده است:] چون هدایت پناه مومى الیه جهت هدایت خلایق، احیانا از نجف اشرف متوجه بعضى از ممالک محروسه مى‏شوند، سیما رماحیه و جوایز، در ذهاب رایات کمال تعظیم به تقدیم رسانیده و سرکار مومى الیه و متعلقان او را در غیبت به دستور حضور برقرار دانسته، از حوالات و مطالبات مستثنى شناسند و چون پایه سریر فلک مصیر که مجمع اکابر و اشراف و امرا و حکام و اعیان ممالک‏ محروسه است، کائنا من کان، ملازمت مقتدى الانام مومى الیه نموده، مشارالیه بدون احدى نرفته، حکام عراق عرب، حفظ این قاعده مرعى داشته، وظایف ملازمت به تقدیم رسانیده، طمع استقبال و رفتن شیخ الاسلام مومى الیه بدیدن ایشان ننمایند، فکیف که تکلیف حضور مجلس خود نمایند؛ و در جمیع ابواب به نوعى رعایت ادب نمایند که مزیدى بر آن متصور نباشد. [افندى می افزاید: شاه طهماسب با خط خود در کنار این فرمان نوشته است: احکام مسطوره را و جمیع احکام که درباره مقتدى الانام مومى الیه صادر شده، ممضى و منفذ دانسته، خلاف کننده را ملعون و مطرود دانند.]6

از متن این دو فرمان، به خوبى می‌توان دریافت که شاه طهماسب تا چه اندازه به محقق کرکى اعتقاد داشته و اصولا مشروعیت دولت خود را بر پایه نیابت فقیه از امام معصوم علیه‌السلام، قرار داده و توجیه می‌کرده است.7

---------------------------------------------------------------

1. خوانسارى اصفهانى، روضات الجنات، ج 4، ص 362- 363 ایشان این حکم را به نقل از «بعض المواضع المعتبرة» نقل کرده‌اند.

2. خوانسارى اصفهانى، همان، ج 4، ص 361

3. خوانسارى، همان، ص 361 به نقل از «شرح عوالى اللئالى» سید نعمة الله جزائرى.

4. لغت نامه دهخدا

5. خاتون آبادى، وقایع السنین و الاعوام، ص 461

6. افندى، ریاض، ج 3، ص 455- 460 (متن چاپى بسیار مغلوط بوده و ما آن را بر اساس نسخه خطى ریاض به خط ملا عبد الله افندى تا اندازه اى اصلاح کردیم.) با سپاس و تشکر از استاد ارجمند علامه حاج سید محمد على روضاتى- زید عزّه -که تصویر تمامى اجزاء برجاى مانده ریاض را در اختیار ما نهادند

7. صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج‏1، ص 214 - 216.

 



نظر

لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در چهارشنبه 91 فروردین 16 ساعت ساعت 1:11 عصر

برچسب ها: شاه، ولی فقیه، محقق کرکی