در این وبلاگ ما علاوه بر پرداختن به مباحث ولایت فقیه، ادله و شبهات پیرامون آن و نیز شرح حال فقهای طرفدار ولایت فقیه برخی کینه توزی ها را برای مخدوش ساختن چهره ی فقها و علما متذکر شده و مورد نقد قرار خواهیم داد. یکی از این بی انصافی ها این است که در سالیان اخیر مطالبی را که در اصل انتساب آن‌ها به یک روحانی محبوس به نام کاظمینی بروجردی شک وجود دارد به صورت گسترده و در فضای اینترنت به نام : «رساله ای از آیت الله بروجردی در رد ولایت فقیه» منتشر نموده اند. این تشابه تسمیه ای موجب شده برخی گمان بردند مقصود از این شخص همان آیت الله بروجردی مرجع معروف است در حالی که ایشان تا دم آخر حیات نورانی خویش طرفدار ولایت فقیه بودند و حتی با قدرت ولایت فقیهی خود برخی موقوفات و قبرستان ها را تخریب می‌کردند و خیابان ها و بناهای جدید احداث می نمودند. حتی برای دفع شبهه مقدسین که از خیابان های مذکور-مثل خیابان چهارمردان قم- عبور نمی کردند ایشان علی رغم کهولت سن به صورت پیاده از این خیابان ها عبور می فرمودند. در این باره مطلب زیر-اگر چه در جهت بحث پی ریزی بحث ولایت فقیه آن باید سخن گفت-خواندنی است:

آیت الله آقای بدلا در خاطرات خود تحت این عنوان می‌گویند:

باید عرض کنم که بحث در مورد ولایت فقیه از زمان ایشان شروع و مطرح شد. در آن ایام تمام قدرت‌ها قصد کوبیدن دین و روحانیت را داشتند. علما و روحانیت هم در صدد مقابله به مثل بودند. مرحوم آقای بروجردی اساس ولایت فقیهی را که امروز زیاد می‌شنویم پی ریزی کردند که این مبنا و مبحث توسط شاگردان آن مرحوم، از جمله امام خمینی تکمیل شد و توسعه یافت.

کارایی ولی فقیه برای اعلام احکام ثانویه در موارد متعدد روشن شد. در آن زمان وقتی در قم خیابان کشی می‌کردند، قبل از مرحوم آقای بروجردی هر گاه دولت برای خیابان کشی یا تعریض خیابانها، دست به تخریب مغازه‌ها و خانه‌های اطراف می‌زد، بعضی از علمای عظام و فقهای وقت که از خیابانی عبور می‌کردند، مقید بودند از خیابان هائی که به نظر آنان با غصب ظالمانه زمین‌های مردم، ساخته شده بود عبور نکنند، و کوچه‌های اطراف آن را برای گذر انتخاب نمایند.

در زمان مرحوم آقای بروجردی که با دید باز و واقع بینانه تری به توسعه شهرها می‌نگریستند، ایشان حتی به عمد از چنین خیابان هائی عبور می‌کردند تا به همه اعلام کنند که مشکل شرعی ندارد.

در یکی از این پیاده روها حقیر هم در معیت ایشان بودم. پاره‌ای از افراد به ایشان پیشنهاد دادند که با توجه به نفوذ کلمه حضرت عالی و این که شاه نسبت به شما حرف شنوی دارد، دستور دهید که این برنامه‌ها را در قم متوقف کنند، اما ایشان فرمودند که امروز اوضاع دنیا عوض شده است و در ممالک اسلامی هم که سکنه‌اش مسلمانند، ولو نسبت به حکومت اعتراضی داشته باشند، باید به چنین اصلاحاتی تن در دهند تا کشورشان آباد شود، لذا ما در ایران این برنامه‌ها را که از سوی دولت انجام می‌شود تنفیذ می‌کنیم، اما به کسانی که خانه‌شان خراب شده است باید کمک شود که خانه دار شوند، خود ایشان هم کمک می‌کردند.

از دیگر مثال هائی که به خاطرم آمد تا در این زمینه عرض کنم این است که برخی از علما از قبیل حاج سید جواد قمی در حوض صحن حضرت معصومه (ع) وضو نمی‌گرفتند؛ چون معتقد بودند که زمانی آن جا قبرستان بوده و صدراعظم وقت غاصبانه آن جا را به حوض تبدیل کرده است، حتی نقل می‌کنند که مرحوم حاج سید جواد در وقت ساخت و ساز صحن از قم رفته بود، و به عنوان اعتراض، در عتبات عالیات بوده است. در آن جا وقتی به او خبر می‌دادند که صحن حضرت معصومه (س) بسیار خوب ساخته شده است، ایشان گفته بود: «و ای به حال کسی که بگوید خوب صحنی شده است.»!

یا تصور کنید حوضی را که در باغ ملی قم (طرف شیخان) قرار دارد. خادم آن جا می‌گفت من در این حوض چون با غصب قبرهای مردم ساخته شده است، وضو نمی‌گیرم، تا این که یک بار در معیت آقای بروجردی سر قبر مرحوم میرزای قمی در شیخان حاضر شده بودیم و ایشان راجع به نوشته حک شده روی قبر که به علم رجال مربوط می‌شد، تحقیق می‌کردند، خادم باغ ملی سر رسید و از ایشان پرسید: گاهی اوقات صبح‌ها دیر از خواب بیدار می‌شویم  و خوف قضا شدن نماز می‌رود، آیا می‌توانیم در حوض باغ ملی وضو بگیریم؟ ایشان در پاسخ فرمودند: «مجاز هستید» و این جمله را دو بار برای تأکید تکرار کردند.

به هر تقدیر، آقای بروجردی معتقد بودند که ولی فقیه تمام قدرت و اختیارات پیامبر را دارد. پیامبر با توجه به اختیاراتی که خداوند به او تنفیذ کرده بود به مردم فرمود: «الست اولی بأنفسکم؟»، و این کلام را با توجه به این آیه شریفه به زبان آوردند که: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم».

این جنبه را پیامبر (ص) از طریق بشری به دست نیاورده بود و این شئونات ریشه در عالم بالا داشت، و چون پیامبر چنان بود، ائمه معصومین (ع) و به تبع آن‌ها اولیای امور مسلمین (اولی الامر منکم) هم از این امتیازات و اختیارات بهره‌مند و اولی به مؤمنین از جان‌ها و مملو کاتشان می‌باشند. اگر ولی امر، دستور تخریب خانه‌ای را که در مسیر خیابان است صادر می‌کند، یا در برابر دولت اصلاح گر سکوت می‌کند و اجازه می‌دهد، در حقیقت به مصلحت بالاتر چشم دوخته است که همان جلوگیری از دخالت استعمارگران باشد.

علما در برابر آن مصلحت بزرگ، مفسده تخریب یک و یا چند خانه را، هر چند صاحبانش به این امر راضی نباشند، ناچیز می‌بینند، البته علمائی که احکام ثانویه صادر می‌کنند به این نکته هم توجه دارند که باید افرادی را که ضعیف و بیچاره‌اند و مسکن خود را به این ترتیب از دست می‌دهند، راهی برای جبران خسارت وارده به ایشان در نظر گرفت و دولت یا افراد با خبر در صدد ترمیم آن برآیند.

در مجموع، شیوه مرحوم آقای بروجردی و دیدگاه‌های ایشان به گونه‌ای بود که هم عقلای قوم با آن موافق بودند وهم از بعد معنوی چون مبتنی بر مبانی شرعی بود، مورد اعتراض قرار نمی‌گرفت.

آیت الله فاضل لنکرانی نیز در این رابطه می‌گویند: آیت الله بروجردی گر چه در قم، بحث ولایت فقیه را، مستقلاً، مطرح نکردند، ولی نظر ایشان همانند امام، بر ولایت مطلقه  برای فقیه بود. شاهدم این است که ایشان به هنگام تأسیس مسجد اعظم، ناچار شدند حیاطی را که وضوخانه آستانه و در کنار آن بقعه‌هایی بود و در این بقعه‌ها، قبرهایی وجود د داشت، خراب کنند و جزء صحن مسجد اعظم قرار دهند. ایشان، وضوخانه و بقعه را خراب کردند (البته بدون این که اصل قبرها را از بین ببرند) و جزء مسجد اعظم قرار دادند.

کسی به ایشان اعتراض می‌کند که حیاط مربوط به آستانه است و بقعه‌ها مربوط به دیگران، شما به چه مجوزی آن‌ها را تصرف کردید؟ ایشان لبخندی می‌زنند می‌فرمایند: «معلوم می‌شود این آقا هنوز ولایت فقیه، درست برایش جا نیفتاده است»! معنای سخن ایشان این است که: فقیه، ولایت مطلقه دارد، کاری را که مصلحت ببیند، به حکم این ولایت، انجام می‌دهد.1

------------------------------------------------------------------------------------------------

1- دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج 12، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 341.

منبع: سایت آیت الله العظمی بروجردی (ره)



نظر

لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در سه شنبه 90 بهمن 25 ساعت ساعت 2:17 عصر