مباحثی در رابطه با ولایت فقیه |
یکجا پول خوبی سر راه شما قرار میگیرد؛ یک رشوه، هدیه، چشمروشنی - اینها اسمهای مختلفی دارد - و شما میتوانید بدون اینکه هیچ برگه و اثر انگشتی جا بگذارید، امضایی بدهید و گرفتاری برای خودتان درست کنید، این پول را بگیرید و بگذارید توی جیبتان؛ اما محض رضای خدا نمیگیرید؛ هیچکس هم نمیفهمد، پول هم از کیسهی شما میرود؛ اما ثبت میشود و آن وقتی به کار شما میآید که «یوم یفرّ المرء من اخیه و امّه و ابیه و صاحبته و بنیه لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه» است؛ روزی که انسان از برادر خودش بهخاطر کثرت التهاب، شدت، اضطراب و آشفتگی حاکم بر روز قیامت و حساب و جزای الهی و مو از ماست کشیدن الهی میگریزد؛ آن روز چنان سنگین و سخت است که «یوم یجعل الولدان شیبا»؛ جوان را پیر میکند؛ اما در آن روز و در آن جا، «وجوه یومئذ ناضرة» چهرههایی شادند؛ چهرههایی درهمند و گرفته. آن چهرهی شاد، همان چهرههای شماست. چرا؟ برای خاطر اینکه آن چک، آن پول نقد، آن دلار و آن ارز خارجی که بیسروصدا دادند به شما و شما میتوانستید بگیرید و نگرفتید، آن یک ساعتی که در اداره بیشتر کار کردید، آن کارهای خلاف شهوانـی کـه میتوانستیـد مرتکب بشویـد و نشدیـد، آن گزارش خلاف واقعـی کـه میتوانستید بدهید و ندادید - که تأثیراتی در وضع شما یا دوستتان و دشمنتان میگذاشت - آنجـا ایـن اعمال صـالح میآیـد به کمک شمـا و شمـا را از آن گرفتاری نجات میدهد؛ آنجاست که آن اعمال به درد شما میخورد؛ آن، خیـلی مهمتر از پـول ایـنجاست.
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات 1383/07/13
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در پنج شنبه 95 شهریور 4 ساعت ساعت 11:46 عصر
برچسب ها: تفسیر، اخلاق و تربیت
دربــاره ی ما
http://www.lenzor.com/sh0985
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
موضـــوعات
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات