مباحثی در رابطه با ولایت فقیه |
علل و عوامل «غیبت» کردن
سبب هشتم از اسباب غیبت، موافقت و همزبانى با رفیقان است، یعنى: چون هم صحبتان خود را مشغول «خبث» (پلیدی) بینى، تصور کنى که اگر ایشان را منع کنى یا با ایشان در آن خبث، موافقت نکنى از تو تنفر کنند و تو را «بدگل» شمارند. و به این جهت تو نیز با ایشان هم مشربى کنى تا به صحبت تو رغبت نمایند. و شبهه اى نیست که در این صورت، عجب احمقى خواهى بود که راضى به این مى شوى که: امر پروردگار خود را ترک کنى. و دست از رضا و خوشنودى او بردارى. و از نظر برگزیدگان درگاه او، از: ملائکه و انبیا و اولیا بیفتى، که جمعى از اراذل و اوباش از تو راضى باشند. بلکه این دلالت مى کند بر این که «عظم» (بزرگی) ایشان در نزد تو بیشتر از «عظم» خدا و پیغمبران است. و چه شک که چنین کسى مستحق و سزاوار لعن بى شمار، و عذاب روز شمار است.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در جمعه 95 خرداد 28 ساعت ساعت 5:0 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، ماه رمضان
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در جمعه 95 خرداد 28 ساعت ساعت 12:0 صبح
برچسب ها: ماه رمضان، حضرت خدیجه علیهاالسلام
سبب هفتم از اسباب غیبت این است که تو را نسبت دهند به امر قبیحى و خواهى قبح آن را برطرف کنى، از این جهت مى گوئى: فلان شخص این امر را نیز مرتکب شده. چنان که اگر چیز حرامى خورده باشى یا مال حرامى قبول کرده باشى گوئى: فلان عالم نیز چیز حرام خورد یا مال حرام را گرفت و او از من داناتر است. و چنانچه متعارف است که مى گویند: اگر من ربا گرفتم، فلان شخص نیز گرفت. و اگر من شراب خوردم، فلان کس نیز خورد. و شکى نیست که:
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در چهارشنبه 95 خرداد 26 ساعت ساعت 7:29 عصر
علل و عوامل «غیبت» کردن
ششمین سبب از سببهای غیبت کردن این است که امرى قبیح از کسى صادر شده باشد و آن را به تو نسبت داده باشند و تو خواهى از خود دفع کنى، گوئى: من نکرده ام و فلان کس کرده.
و علاج این، آن است که: بدانى که به غیبت آن شخص، داخل غضب الهى مى شوى. پس اگر قول تو را قبول مى کنند این عمل را از خود نفى کن و چه کار به نسبت دادن به دیگرى دارى. و اگر قول تو را قبول نمى کنند نسبت دادن آن به دیگرى را نیز از تو نخواهند پذیرفت.
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در سه شنبه 95 خرداد 25 ساعت ساعت 8:53 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
پنجمین سبب از سببهای غیبتکردن، فخر و مباهات است. یعنى: اراده کنى که فضل و کمـال خـود را ظاهـر سـازى به وسیـله پست کـردن غیر. چنـان که گــوئى: فلان کـس چیـزى نمىدانـد،یا رشـدى ندارد. یا به خیال حاضران انــدازى کـه: تـو از آن بـهتر و بالاتــرى.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در دوشنبه 95 خرداد 24 ساعت ساعت 11:50 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
چهارمین سبب از سببهای غیبتکردن، قصد استهزاء، سخریّت و اهانت رسانیدن است، زیرا استهزاء، چنانچه در حضور است غایبانه نیز متحقق میشود.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در یکشنبه 95 خرداد 23 ساعت ساعت 8:45 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
دومین سبب از سببهای غیبتکردن؛ شوخی کردن است، محض مزاح و «مطایبه» نمودن (شوخی کردن) و اوقات به خنده و لهو و لعب گذرانیدن به نقل احوال و اقوال و افعال مردم، بـدون قصـد اهـانت و خــوارى رسانیـدن.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در شنبه 95 خرداد 22 ساعت ساعت 5:43 عصر
برچسب ها: اخلاق و تربیت، ماه رمضان
علل و عوامل «غیبت» کردن
دومین سبب از سببهای غیبتکردن؛ حسد است، چنان که مردم کسى را تعظیم و تکریم کنند یا او را ثنا و ستایش گویند و تو از راه حسد متحمّل آن نتوانى شد و به این سبب مذمّت او کنى و عیوب او را ظاهر سازى.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در جمعه 95 خرداد 21 ساعت ساعت 4:45 عصر
برچسب ها: ماه رمضان، اخلاق و تربیت
علل و عوامل «غیبت» کردن
یکی از علل و عوامل غیبتکردن؛ غضب است، زیرا هرگاه از شخصى آزرده باشى و بر وى خشـم گیـرى و او حاضر نباشـد، در ایـن وقت به مقتضـاى طبع، زبان به مذمّت او مىگشائى تا بـه آن وسیلـه غیـظ خـود را فـرو نشـانى.
معراج السعاده، ملا احمد نراقی
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در پنج شنبه 95 خرداد 20 ساعت ساعت 5:7 عصر
برچسب ها: قرآن، اخلاق و تربیت، ماه رمضان
امنیت در یک کشور - چه امنیت اجتماعـی و مدنـی، چه امنیت روانی و اخلاقی - یکی از پایهها و ارکان اصلی پیشرفت و قوام و سربلندی کشور است. بدترین بلائی که میتوان بر سر یک ملتِ رو به رشد و پیشرفت وارد آورد، سلب امنیت است. وقتی امنیت وجود نداشت، فکر منتظم و به دنبال آن، عمل منتظم هم وجـود نخواهـد داشت و پیشرفت میسر نخواهـد شد. علاوهی بر اینهـا، امنیت یک نیاز اساسی برای انسانهاست. «الّذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف»؛ به عنـوان دو نعمت بزرگ الهی، خدای متعال این را به رخ مخاطبـان ایـن آیهی شریفه میکشد: نجات از گرسنگـی و نجات از ناامنـی. اینها اهمیت امنیت را نشان میدهد.
بیانات در دانشگاه علوم انتظامی 1390/06/29
لینک ثابت - نوشته شده توسط سید در چهارشنبه 95 خرداد 19 ساعت ساعت 2:23 صبح
دربــاره ی ما
http://www.lenzor.com/sh0985
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
موضـــوعات
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات